Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار مهر، برنامه رادیویی سوفیا در هفته‌ای که گذشت به مناسبت سالگرد درگذشت شیخ مهدی الهی قمشه ای به بررسی آرا و نظرات این حکیم پرداخت.

ابوالفضل روحی که میهمان حضوری این برنامه بود گفت: مرحوم شیخ مهدی الهی قمشه‌ای فردی حکیم، عارف، فیلسوف، مترجم و قرآن‌پژوه و بزرگان علم و معرفت بودند.

وی ایشان را فیلسوفی برجسته قلمداد کرد و گفت: برخی آثار ایشان از کتب درسی مهم در رشته فلسفه قلمداد می‌شود و از طرفی قرآن ترجمه شده الهی قمشه‌ای جنبه ادبی بالایی دارد که صرفاً برگردان و ترجمه نیست و به‌نوعی یک تفسیر ادبی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

روحی با بیان این که قرآن ترجمه شده توسط آن مرحوم توسط بسیاری بزرگان، به‌عنوان عالی‌ترین ترجمه قرآن معرفی شده است، ادامه داد: وقتی این اثر به آیت‌الله بروجردی ارائه شد، بسیار از آن تجلیل کردند و شخصاً جایی خواندم که ایشان فرمودند این اثر بهترین ترجمه از قرآن کریم است.

وی وجوه عرفان نظری و عملی مرحوم قمشه‌ای را متذکر شد و افزود: بسیاری از عرفا تک‌بعدی هستند؛ مثلاً شهرت ابن عربی ناظر بر عرفان نظری است؛ از دیگر سو مرحوم الهی قمشه‌ای شخصیت اخلاقی و برجسته بودند و بسیاری اشعار سروده ایشان، حائز جنبه‌های اخلاقی و برآمده از روایات و آیات می‌باشد.

به گفته روحی فلاسفه برجسته گاه از کتاب و سنت غفلت کرده اند و این نقصان در آثار میرزا مهدی الهی قمشه‌ای دیده نمی‌شود که در کنار اندیشه فلسفی، یک منطق‌دان برجسته بودند و جنبه دیگر شخصیت علمی ایشان، پرداختن به مباحث کلامی و عقیدتی است که ازاین‌جهت نیز او را متکلمی برجسته قلمداد می‌کنیم.

این دانشیار فلسفه دانشگاه شهید بهشتی در ادامه سخنان دکتر ادبی، کارشناس مجری برنامه که مرحوم الهی قمشه‌ای را حکیمی جامع‌الشرایط نامید، اظهار کرد: گاه جمع ابعاد گوناگون در یک فرد امکان‌پذیر نیست؛ چون کسب یک معرفت، برای حصول دانشی دیگر مزاحمت ایجاد می‌کند. به‌عنوان‌مثال اگر نگاهی عقلانی به مباحث، رنگ و بوی افراط به خود گیرد، وجه نقلی در فرد کم‌رنگ خواهد شد و یا تقویت منظر برهان و استدلال، موجب کاهش قدرت نگاه فطرتِ درون‌گرا می‌گردد.

روحی در بخشی دیگر از این گفتگوی رادیویی به وجه فقاهت و اجتهاد مرحوم الهی قمشه‌ای اشاره کرد و گفت: ایشان محضر اساتیدی متنوع و برجسته را درک کردند و لذا شخصیتی جامع‌الاطراف در حکیم قمشه‌ای شکل گرفت.

وی حاج حسین قمی و شیخ اسدالله یزدی –مرحوم هراتی که استاد برجسته هیئت، منطق و ریاضی بودند - را از اساتید مرحوم الهی قمشه‌ای برشمرد و افزود: از مشهورترین اساتید ایشان می‌توان به شیخ محمد حکیم خراسانی اشاره کرد که خود، از شاگردان میرزا جهان‌گیر خان قشقایی بودند. مرحوم سید حسن مدرس از دیگر اساتید ایشان بودند که [بنا به گفته خود حکیم]، درس‌های فلسفی، عرفانی، علوم نقلی و عقلی را به‌گونه‌ای شجاعانه و جذاب انتقال می‌دادند که شاگردان در پایان درس، به وجد می‌آمدند و وجهی از قهرمانی و پهلوانی در آن‌ها [پدیدار می‌شد].

روحی بار دیگر توجه بحث را به آثار ترجمه مرحوم الهی قمشه‌ای جلب کرد و در این رهگذر از ترجمه دقیق «صحیفه سجادیه» یاد کرد که حائز جنبه‌ای تفسیری است؛ چنان چه معانی بسیاری از ادعیه حضرت زین‌العابدین (ع) که صرفاً با مباحث عقلی و معرفت ظاهری منتقل نمی‌شود، با نگاهی به جنبه عرفانی و شهودی از سوی مترجم به مخاطب ارائه شده است.

وی همچنین ترجمه «مفاتیح‌الجنان» را اثری قابل‌فهم برای عموم مخاطبان توصیف کرد و ادامه داد: ایشان برای طیف مخاطبان گسترده، آثار علمی گوناگونی بر جای گذاشتند و در این راستا ترجمه نهج‌البلاغه مرحوم قمشه‌ای از جذابیت‌های [ادبی] بهره برده است.

به گفته روحی مجموع آثار حکیم قمشه‌ای در ۴ سطح جای می‌گیرد که فلسفه اصلی‌ترین آن‌هاست؛ ایشان مسیر ملاصدرا و تلفیق عقل و نقل و فطرت را ساده‌تر کردند و از این‌سو مرحوم قمشه‌ای را می‌توانیم «تسهیل‌کننده ادبیات فلسفی ملاصدرا برای عموم مخاطبان» بدانیم و لذا مهم‌ترین کتاب فلسفه ایشان، «حکمت الهی» است که در دو جلد منتشر شده و از دیگر سو اسفار یا مبدأ و معاد که خواننده‌هایی از جرگه متخصص دارد، به قلم مرحوم قمشه‌ای با [صورتِ ادبی دیگر] ارائه شده تا غیر متخصصان نیز [در جریان کم‌وکیف حکمت متعالیه ملاصدرا] قرار گیرند.

طعم شیرین فلسفه

روحی به ویژگی تدریس مرحوم قمشه‌ای اشاره کرد که واژگان عربی را برای دانشجویان به‌صورت قابل‌فهم ارائه می‌دادند و لذا همین سبک و سیاق در نوشتار ایشان رسوخ کرده و می‌توان گفت اصطلاحات مورداستفاده ایشان جنبه پررنگ حوزوی [و شکل ثقیل] ندارد.

وی در این زمینه عملکرد مرحوم قمشه‌ای را به «دلی کردن فلسفه» تشبیه کرد و گفت: ایشان جنبه اشراقی فلسفه را پررنگ کردند تا ضمن دارابودن ویژگی‌های عقلانی، درک ساختار درونی این علم را به شاگردان القا کنند و این ویژگی در جای‌جای کتب ایشان بروز و ظهور داشت.

وی همچنین ضمن برشمردن ۴ تعریف برای حکمت، در شقِ چهارم، بیان فرمودند که یک «حکیم» خود را شبیه خدا قرار می‌دهد و به‌واسطه این علم، روح انسان مُتَصِف به صفاتِ الله می‌شود و این جاست که جذابیت‌های فراوان در علم فلسفه پدیدار می‌گردد.

روحی چنین نگاهی به حکمت را موجب تشویق دانشجو دانست تا صرفاً در پی دریافت یک علم و معلومات نظری نباشد؛ بلکه او را به حقیقت هستی نزدیک می‌سازد و به بیان دیگر، حکیم کسی است که این ویژگی را در خود زنده کرده باشد و باید فنای خود را در وجود الهی درک کند.

دراین‌بین مرحوم قمشه‌ای با بیان مباحث فوق، از آیات قرآنی بهره می‌بردند و این ویژگی بارز تفکرِ حکمیِ حکیم قمشه‌ای بود. ضمن این که ایشان بر این کتاب آسمانی تسلط داشته و با آن عجین بودند که از جنبه‌های جذابِ حکمت در زبان مرحوم الهی قمشه‌ای است.

این پژوهشگر فلسفه اسلامی ادامه داد: این دیدگاه به ما می‌آموزد خدایی که ترسیم می‌کنیم، باید خود را به وجود او وصل بدانیم و هر آن، از این وجود بهره ببریم و چنین نگاهی، مفهوم خداشناسی در حکمت مشایی را جبران می‌کند.

روحی خاطرنشان کرد: مقدمات منطقی، کلامی و فلسفی در زبان مرحوم الهی قمشه‌ای، فرد را به‌گونه‌ای سمت‌وسو می‌دهد تا در نهایت به مسیر عرفان رهنمون شود و چنین نگاهی، جذاب‌ترین شیوه برای پرداختن به مباحث فلسفی است.

وی کتاب "حکمت الهی" مرحوم قمشه‌ای را به کتاب "ترس و لرز" در دنیای غرب تشبیه کرد و افزود: جنبه ایمانی این کتاب بر پایه اشراقات محض شکل نگرفته است و لذا اگر شبهه‌ای ایجاد شود، ایمان فرد را به تزلزل نمی‌کشاند.

به بیان دیگر، کتاب فوق علاوه بر ایجاد حالتی از احساس درونیِ سرشارِ ایمان که فرد را ملزم به تکیه و اعتماد به خداوند می‌نماید، موجب ملامت در فرد نمی‌شود [تا نسبت به واقعی یا غیرواقعی بودن این ایمان احساس شک کند].

روحی در مصاحبه با رادیو گفت‌وگو وجهی دیگر از آثار مرحوم الهی قمشه‌ای را مطرح و یادآوری کرد که برهانِ موردنظر ایشان دارای مفهوم‌شناسی جذاب، استدلال‌های عمیق و نتیجه‌گیری درست است که در نهایت مخاطب را به‌غایت موردنظر نویسنده می‌رساند.

نگاه عاشقانه به هستی؛ میراث الهی قمشه‌ای

در ادامه افشین علا، شاعر آئینی و داماد خانواده الهی قمشه‌ای در ارتباط زنده تلفنی با رادیو گفت‌وگو، درک نکردن محضر مرحوم الهی قمشه‌ای را به جهتِ صغر سنیِ خود، از حسرت‌های همیشگی دانست و گفت: از زبان بسیاری از بزرگان علم، ادب، فلسفه و معرفت و نیز خانواده ایشان، توصیفات شگفت‌انگیزی از شخصیت استاد شنیده‌ام و کمتر شخصیتی در تاریخ معاصر چنین مشی و روشی در زندگی داراست.

وی افزود: یکبار که در محضر حضرت علامه حسن‌زاده (ره) بودیم، از زبان ایشان شنیدم که می‌گفتند آن‌قدر عاشقانه در محضر استاد حاضر می‌شدیم که وقتی ایشان به سجده می‌رفتند، صورتم را به کف پای استاد الهی قمشه‌ای می‌مالیدم.

علا با اشاره به خاطره‌ای به نقل از همسر مرحوم قمشه‌ای، گفت: شاگردان خاص ایشان نظیر حضرت علامه حسن‌زاده سالیان طولانی در محضر ایشان درس می‌خواندند و یکی از شگفتی‌ها این بود که [امثال ایشان] هیچ‌گاه تکیه به دیوار نزدند و همیشه دوزانو می‌نشستند و حتی اگر متکایی [فراهم می‌آوردیم] قبول نمی‌کردند.

وی با ذکر این مطلب تأکید کرد که شخصیت مرحوم الهی قمشه‌ای، انسان‌ها را محو خود می‌کرد و جلوه شاعری ایشان هم جای بحث بسیار دارد و آن چه شخصاً در میان خاندان ایشان مشاهده کردم، نگاه عاشقانه به جهان است؛ چنان چه انسان در محضر این بزرگواران، غم روزگار را فراموش می‌کند.

به گفته علا ماهیت خانوادگی میرزا الهی قمشه‌ای بدون درگیری با رنج‌ها و مشغله‌های روزگار، ضمن آمیختگی با دیانت، سرشار از معنویت و شادی است و گویی چیزی به جز زیبایی نمی‌بینند.

وی که داماد بانو مهدیه الهی قمشه‌ای بوده است، از مصیبت‌های پیاپی که بر او رفت، سخن گفت و درعین‌حال تأکید کرد: ایشان داغ دو جوان دیده بودند؛ ولی هرگز ندیدیم که سیمای آسمانی‌شان متبسم نباشد و همواره شکرگزار بودند و پیام شادی –برآمده از مضامین آیات، روایات و شعر بزرگان ایران - را با زبانی شیرین و پذیرفتنی انتقال می‌دادند.

علا در بخشی دیگر از مصاحبه با رادیو گفت‌وگو با بیان این که بزرگانی که در فضای فلسفه، حکمت و عرفان قدم می‌گذارند، عموماً به زیور شعر و شاعری هم آراسته هستند، گفت: وجه شاعرانه حکیم الهی قمشه‌ای، نگاه به شعر آن هم به معنای خاص کلمه است و اشعار پرشمار ایشان در این زمینه قابل‌بررسی و تأمل بسیار است.

وی یادآوری کرد که ویژگی شعری ایشان تحت‌الشعاع عظمت سایر وجوه علمی قرار گرفته و کمتر بدان پرداخته شده است؛ درحالی‌که ابیات درخشانی در آثار ایشان وجود دارد که سرشار از نوآوری و شور و شعفی وصف‌ناپذیر –مختص خود ایشان - می‌باشد.

متواضع در اخلاق؛ باحیا در گفتار

همچنین عزیزالله سالاری، استاد فلسفه و عرفان که به‌صورت تلفنی با رادیو گفت‌وگو همراه بود، در پاسخ به چرایی علاقه شخصی مرحوم الهی قمشه‌ای به دیدگاه ابن عربی اظهار کرد: حقیقتاً وقتی عرفا در سلک الی الله قرار می‌گیرد، واقعیت را در می‌یابند؛ همچون آیت‌الله خمینی (ره) و آیت‌الله شاه‌آبادی که ایشان هم به محی‌الدین عربی علاقه‌مند بودند؛ چراکه شخصیتی برجسته در تاریخ عرفان است.

وی همچنین از علاقه وافر شاگردانِ مرحوم قمشه‌ای نظیر حضرت علامه (ره) به ابن عربی سخن گفت و افزود: ابن عربی شخصیتی عرفانی و فلسفی بود و ترجمة فتوحات مکیه او، از نظر کمی ۱۷ برابر نهج‌البلاغه می‌باشد.

سالاری ادامه داد: کسانی که قدم در راه عرفان نظری گذاشته‌اند، به سراغ فصوص‌الحکم و فتوحات و مصباح الانس رفتند و لذا ده‌ها شرح از سوی عارفان نامور بر فصوص‌الحکم ابن عربی نوشته شده است؛ چون کتابی مختصر و چکیده است و ازاین‌رو مفسران دست به رمزگشایی و تبیین عبارات آن زده‌اند.

معاون پژوهشی دانشگاه صداوسیما خاطرنشان کرد: ابن عربی درباره ولایت امیرالمؤمنین (ع) عجیب سخن گفته است و به قول استاد زنده‌یاد فاطمی نیا، بعد از دست بردهای بسیار در کتاب فتوحات و زدودنِ عبارات [ولایی] از این اثر، هنوز مفاهیمی نظیر سرالانبیاء درباره امیرمؤمنان (ع) گفته شده و به دست ما رسیده است.

به گفته سالاری یکی از شیفتگان و عاشقان مولا علی (ع)، محی‌الدین عربی بوده است و به‌واقع استاد الهی قمشه‌ای می‌دانستند که او چه شخصیتی داشت و نمی‌توان مدعی شد هیچیک از قدم گذاران در سلک عرفان، محی‌الدین عربی را نشناسد.

وی که با رادیو گفت‌وگو همراه بود، از ویژگی شخصیتی مرحوم قمشه‌ای هم سخن گفت که رذائل اخلاقی نظیر حسادت را با چاشنی تبسم، از سر می‌گذراندند و مَنِشی همراه با حجب‌وحیا و عفت کلام داشتند؛ همچنین از نظر عبادت و اخلاق فردی خاکی و متواضع بودند.

سالاری در پایان سخنان خود در خصوص حکمت نظری و عملی مرحوم قمشه‌ای اظهار کرد: کتاب اخلاق مرتضوی ایشان شامل حکمت عملی و اثری فوق‌العاده می‌باشد که با قلمی چکیده و مختصر به تبیین بیانات حضرت امیر (ع) پرداخته است. ایشان در عرصه زندگی شخصی، همه عمر عاشقی کردند و در طلب دوست بودند و ضمن این که همواره از حق گفته و نوشتند، جز حق از کسی انتظار پاداش نداشتند و با خلقی نیکو خطاب به منکران –به قول حافظ - می‌فرمودند: آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروت با دشمنان مدارا.

کد خبر 5630113 فاطمه علی آبادی

منبع: مهر

کلیدواژه: قران ایران امیرالمؤمنین ع رادیو گفت و گو آیت الله شاه آبادی ابن عربی برنامه رادیویی سوفیا دانشگاه صداوسیما دانشگاه صدا و سیما دانشگاه شهید بهشتی ملاصدرا آیت الله بروجردی قرآن نهج البلاغه افشین علا میرزا جهانگیرخان قشقایی مفاتیح الجنان اصفهان قرآن کریم امیرالمومنین ع کتاب ترس و لرز نشست علمی قرآن کریم قرآن کتاب آیت الله خامنه ای ناصر رفیعی مقام معظم رهبری فلسفه علوم انسانی سازمان تبلیغات اسلامی انقلاب جمهوری اسلامی ایران قران حرم حضرت معصومه س مرحوم الهی قمشه ای مهدی الهی قمشه ای رادیو گفت وگو مرحوم قمشه ای ابن عربی سخن گفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۸۹۷۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فیلسوفان بزرگ دربارۀ «ورزش» چه می‌گویند؟

 امروزه ورزش بیش از هر زمان دیگری محبوب شده است. ما در دورۀ معاصر شاهد افزایش علاقه مردم به مراقبت از بدن بوده‌ایم و این علاقه را به وضوح در رسانه‌های اجتماعی می‌بینیم. اما به هر حال این توجه به سلامت جسمانی موضوع جدیدی نیست. 

به گزارش فرادید، یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های آن بازی‌های المپیک است که نخستین بار در یونان باستان باب شد. جالب است که بدانید لقب «افلاطون» به معنای «چهارشانه» (دارای شانه‌های پهن) را به دلیل هیکل بزرگ و قدرت فیزیکی قابل‌توجه افلاطون به او داده‌ بودند (نام اصلی او آریستوکلس بود).

بنابراین با توجه به این سابقۀ طولانی که ورزش در فرهنگ بشری دارد، می‌توانیم بپرسیم که در تاریخ فلسفه، فیلسوفان و مکاتب فلسفی مختلف با موضوع ورزش چگونه برخورد کرده‌اند؟ 

1. افلاطون و ورزش در «جمهور»

سر افلاطون، اواسط قرن سوم میلادی، امپراتوری روم

یونان باستان تمدنی است که اغلب با پایه‌گذاری بسیاری از اشکال ورزشی شناخته شده است. وقتی مردم به یونان فکر می‌کنند، به یاد مسابقات فشرده المپیک یا سربازان اسپارت و زیبایی پیکر باشکوه مجسمه‌های آن‌ها می‌افتند. 

افلاطون شاید بارزترین نمونه‌ی رابطه بین فلسفه و ورزش باشد. این فیلسوف که در اصل هم‌نام پدربزرگش آریستوکلس (Aristocles) بود، با نام مستعار افلاطون به معنای «چهارشانه» جاودانه شد، چون هیکل بزرگ و مهارتی عالی در کشتی داشت؛ یکی از مهم‌ترین ورزش‌های یونان باستان! 

بخش‌های کلیدی فلسفه افلاطون را در رسالۀ «جمهور» او پیدا می‌کنید. افلاطون در جمهور، برای جامعه ایده‌آل طرحی ارائه می‌کند. این فیلسوف معتقد بود تربیت بدنی بخشی ضروری از آموزش شهروندان است، نه تنها به این دلیل که افراد دارای آمادگی جسمانی سالم‌تر و در نتیجه دارایی‌های ارزشمندتری برای جامعه هستند، بلکه به این دلیل که این تمرینات فواید بسیار دیگری دارد، مانند ترویج رقابت‌های سالم و کار گروهی بین شهروندان از طریق ورزش. ورزش به مردم می‌آموزد نظم و انضباط و خویشتن‌داری داشته باشند و همچنین نیروی نظامی توانمندی بسازند.

برای افلاطون تربیت جسم فقط برای تربیت جسم نبود بلکه مقصود اصلی آن تربیت روح بود. افلاطون اعتقاد داشت که یک بدن قوی و کامل می‌تواند فضیلت‌هایی روحی مثل شجاعت را در فرد تقویت کند.

اگر درک کنیم فرض اساسی نظریه مثل این است که اشیاء در جهان ما بازتولید ناقص صورت‌های ملکوتی و کامل خود هستند، به راحتی می‌توانیم بفهمیم چگونه فلسفه افلاطون را به قلمروی ورزش ربط دهیم.

طبق این نظریه، هر شکلی از تمرین بدنی، خواه یک ورزش رقابتی و خواه ورزش کردن برای داشتن بدنی زیبا، قرین ایده‌آل خود را در قلمرو مثل دارد. ما از طریق ثبات و سخت‌کوشی، اگرچه هرگز به کمال نمی‌رسیم، اما می‌توانیم به صورت ایده‌آل نزدیک‌تر شویم. بدن ما و نحوه حرکت آن از این قاعده مستثنی نیست: ما همیشه باید بهترین نسخه از خودمان باشیم!

2. فضیلت ارسطو از طریق تعادل

ارسطو با نیم‌تنه هومر، رامبراند، ۱۶۵۳

عاقلانه نیست از فلسفه یونان باستان بدون ذکر ارسطو یاد کنیم. ارسطو در مقام شاگرد و گاهی منتقد افلاطون، فیلسوف دیگری است که افکارش هنوز در فرهنگ بشری تاثیرگذار هستند. یکی از برجسته‌ترین دستاوردهای او مفهوم فضیلت از طریق «تعادل» یا «حد وسط» است، به این معنا که ما هرگز نباید در زندگی افراط و تفریط کنیم، بلکه باید به دنبال یک حد وسط باشیم. 

به گفته ارسطو، هدف طبیعی ما در مقام انسان دستیابی به وضعیتی بالاتر از رفاه است که فیلسوف آن را «سعادت» eudaimonia نامیده است. چنین حالتی تنها از راه داشتن یک زندگی بافضیلت حاصل می‌شود و اگر ما تعادل را فضیلت بدانیم، نمی‌توانیم بدون توجه به بسیاری از جنبه‌ها که فرد را به تعادل می‌رساند از جمله ورزش، به طور کامل به فضیلت دست یابیم. 

از دیدگاه ارسطو، اگر بخواهیم زندگی کاملی داشته باشیم، باید بین فعالیت‌های فکری، معنوی و جسمانی تعادل برقرار کنیم. میان هر دیدگاه فلسفی درباره تمرینات بدنی، رویکرد ارسطویی یکی از سودمندترین رویکردها برای ماست تا بدون نیاز به اقدامات افراطی، خودسازی را پرورش دهیم. ما نباید عالمان کم‌تحرک و قلدرهای بی‌خرد باشیم و برای رسیدن به اهداف خود نباید از روش‌های افراطی استفاده کنیم. 

این یک پیام بسیار مهم با توجه به وضعیت کنونی صنعت تناسب اندام است که در آن، فراتر رفتن از محدودیت‌های طبیعی بدن انسان به امری عادی تبدیل شده است. این امر مردم را به مصرف مقادیر زیادی سم سوق داده تا به اندام بی‌عیب و نقص یا عملکرد عالی دست یابند، غافل از این که با این رویکردهای افراطی آسیب‌های دائمی به بدنشان وارد می‌کنند و دچار اختلالات روانی بسیاری خواهند شد. 

3. سنکا و تاب‌آوری رواقی

مرگ سنکا، پیتر پل روبنس، حدود ۱۶۱۴

در طول دوره گذار بین اوج یونان باستان و آغاز سلطه جهانی امپراتوری روم، اسکندر مقدونی مسئول انتشار فرهنگ و فلسفه یونان و همچنین گنجاندن عناصری برای دیگر فرهنگ‌های سرزمین‌های تحت سلطه حاکم بود. آن دوره زمانی اکنون به عنوان دوره یونانی‌مآبی یا هلنیستی شناخته می‌شود. 

دوره هلنیستی با آشفتگی‌های زیاد ناشی از تغییرات ناگهانی سیاسی و فرهنگی که بر عموم جمعیت اعمال شده بود، همراه بود. فلسفه رواقی در واکنش به آن واقعیت آشوب‌زا، متولد شد و یک جهان‌بینی را ترویج کرد که مبتنی بر خودکنترلی، انعطاف‌پذیری و توانایی غلبه بر سختی‌ها به کمک قدرت ذهنی بود. 

سنکا، فیلسوف رواقی، مانند ارسطو معتقد بود تعادل و میانه‌روی برای خودسازی ضروری است. به گفته او، ما باید به دنبال ایجاد سطحی از رشد فیزیکی باشیم، زیرا ذهن سالم در بدن سالم است، اما در این کار، هرگز نباید وسواس به خرج داد. 

با این حال، ارزش واقعی تمرینات بدنی از دیدگاه سنکا، توسعه خویشتن‌داری، انضباط و استقامت بود. اینها ستون‌های فلسفه رواقی هستند. یک فرد سرسخت برای رویارویی با ناملایمات دنیای اطرافش آمادگی دارد و تمرینات ورزشی راهی عالی برای قوی‌تر شدن فرد، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی است. 

4. دیدگاه آرتور شوپنهاور: ورزش به عنوان راه گریز

پرتره آرتور شوپنهاور اثر یوهان شفر، ۱۸۵۹

آرتور شوپنهاور فیلسوفی است که نظراتش اغلب با نوعی بدبینی عمیق مرتبط است، چرا که از دیدگاه او، زندگی چرخه‌ی بی‌پایانی از رنج و کسالت است؛ رنج و ناامیدی از طلب چیزهایی که نمی‌توانیم داشته باشیم و کسالت از به دست آوردن آنچه قبلاً می‌خواستیم. 

شوپنهاور ارزش داشتن بدن سالم را در بسیاری از مواقع در مورد رفاه عمومی افراد و حتی به عنوان گریزی موقت از رنج هستی تشخیص می‌دهد، اما فلسفه او می‌تواند تا حدودی به معنای انتقاد از تمرینات بدنی تفسیر شود. 

یکی از مرتبط‌ترین الهامات شوپنهاور هنگام توسعه نظام فلسفی‌اش، بودیسم بود، به‌ویژه، دیدگاه انکار تعقیب امیال. بنابراین، می‌توانیم اینطور تفسیر کنیم که دیدگاه نویسنده تا حد زیادی مخالف سطوح رقابتی تمرینات بدنی است، زیرا تمایلات ما برای داشتن بدن زیبا یا برتری در یک ورزش خاص در نهایت چیزی جز رنج بیشتر نیست. 

وقتی بخواهیم چنین موضوع گسترده‌ای را در حوزه‌ی گسترده‌تری به نام فلسفه، تجزیه و تحلیل کنیم، مهم است دیدگاه‌های مختلف را در نظر بگیریم. به همین دلیل دیدگاه شوپنهاور در تحلیل ما اهمیت دارد: چون برداشتی منحصر به فرد از این موضوع است که پرسش‌های بیشتری را برای بحث ایجاد می‌کند و آن را جلو می‌برد.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • مراسم بزرگداشت مرحومه معصومه حائری برگزار شد
  • خبر‌های رسانه - ۱۳ اردیبهشت
  • داستانک‌هایی برای فلسفه‌ورزی کودکانه
  • فیلسوفان بزرگ دربارۀ «ورزش» چه می‌گویند؟
  • مستند «زندگی با فلسفه» در شبکه چهار سیما
  • استفاده از نیروهای متدین در دانشگاه از کارهای استاد مطهری بود
  • «زندگی با فلسفه» مستند پرتره انشاءالله رحمتی استاد فلسفه
  • استاد مطهری؛ فیلسوف یا متکلم؟!
  • مجتهدی حال فلسفی‌اش از قال فلسفی‌اش بیشتر بود
  • مجتهدی اهل تظاهر نبود و همیشه خودش را دانشجو می‌دانست